محتوا، خود به خودی خود (!) یک بازاریاب است. هر مقدار که مخاطب و پرسونای اون رو بهتر بشناسیم، بهتر میتونیم محتوایی تولید کنیم که ارزشای ما رو به مخاطب نشون بده. یعنی با تولید محتوا، بازاریابی اون رو انجام می دیم، اینکه چه زمانی، چه محتوایی، چه تعاملی داشت، متغیرای مناسبی برای پیشبینی آینده هست …

ما این توانایی رو داریم که صدها بلکه هزاران هزار کلمه رو تو یک تصویر و یا تو چند ثانیه صوت به نمایش بذاریم. این روزا، سوشال مدیا پر از محتواست ! تعارف نداریم که، اون محتوایی موفق به بازاریابی تو بستر خودش هست، که با همسان بودن با جو وایرالی، خلاقیت رو به مخاطب نشون بده، که این موضوع، کار خود ماست …

وجه تمایز ما، تفاوتِ … حالا یعنی چی ؟

اینستاگرام خوراک عشق و حاله، ما هم این شکلی چیزی که میخوایمو میکنیم تو ذهن مخاظب جا میدیم، با عشق و حال ! کاری میکنیم که اصلا نفهمه هدفمون چیه، این میشه قدرت ما … جلوتر چندتا از فوت و فنامونو لو میدیم …

از سال ۹۳ کار کردیم،

منبع : همه پروژه‌هایی که کارفرما اجازه خلاقیت داده،

ما زمانی که همکارامون تازه فهمیدن استوری چیه (!)، ایده پردازی کردیم و کاور پازلی ساختیم، این موضوع رفته‌رفته پخته شد و همکارای عزیزمونم باعث پیشرفتش شدن … اصن خوبیه کار ما همینه، همکارا کمک میکنن ایده‌هامون بزرگتر شه.

سال ۹۵

منبع : AghayeLingo , Drnejatclinic

یا مثلا زمانی که ما برای برند غنچه و بیمه دی، بازی اینستاگرامی طراحی کردیم، هنوز کارفرماها به کمپین های افزایش فالوور اعتقاد داشتن !

سال ۹۸ـ۹۹

منبع : Ghoncheoil , faghihicar , Deyins.official

مثلا همین موشن گرافی لوپ، صرفا هضم شده خلاقیت تو ذهن هم تیمی‌های ماست … زمانی این کار انجام شد که همکاران تازه با گیف های اینستاگرام آشنا شدند …

سال ۹۸ـ۹۹

منبع : Raaz_co , Onexchangegroup

همینطور زمانی که تازه اینستاگرام اجازه تگ پست داد، همکاران صرفا ذهنیت استفاده از این مکانیزم رو داشتن، ما تو اون زمان استوری اختصاصی با لی اوت اختصاصی طبق هویت برند می ساختیم که قابلیت تگ پست داشت …

سال ۹۶ـ۹۷

منبع : arzjoo_exchange

از دید ما، سوشال مدیا محل استراحت افرادِ، خب، نمیشه که فقط تبلیغ کنیم، یا کلی محتوا بزاریم و هر کدوم یه معنی و هدفی داشته باشن، مخاطب باید هر پست ما رو از لحاظ محتوای داخلش، مثل تیکه های پازل ببینه، که اگر همرو مطالعه بکنه تازه به یک نتیجه با ارزش میرسه، جدای توان، این هدف ماست …

اصلا یکی از مواردی که باعث شد افراد قمارباز و ترویجگرش بیان بالای دار، تلاش پروژه قمار سازمان تبلیغات بود که ما هم به عنوان لید تیم دیجیتالشون یه گوشه‌ای از کار رو گرفتیم و با ساخت ماجراجویی تو خط داستانی محتواهامون، تعامل بیشتری برقرار کردیم.

سال ۹۶ـ۹۷

منبع : سازمان تبلیغات جمهوری اسلامی ایران tebyan.online , tebyan.hamdam

یکی از ذهنیتای ما، قطعا رضایت مشتریه. همینه که خداروشکر به اندازه خودمون روزیمون رو داریم، شرکت های همکار ما، میان هربار از مشتری مبلغ میگیرن و از عدم آگاهی مشتری سوءاستفاده میکنن. ولی ما ترجیح میدیم حلال کار کنیم !

با ساخت لی اوت اختصاصی، یه تمی به شما میدیم که سال ها میتونید استفاده کنید، حتی با خود ما هم دوباره کار کنید به دردتون میخوره، دیگه دفعات بعد هزینه لی اوت ها رو ازتون نمی‌گیریم. دیگه چی بهتر از این ؟

از سال ۹۳

منبع : خداروشکر همه پروژه ها !

ما انتهای هر پروژه‌ای، تمامی فایل های ساخته شده رو به کارفرما تحویل میدیم، این در عین حاله که ۹۹ درصد شرکتا و یه سری فایلارو در اختیار نمیزارن که دفعه بعد دوباره پولشو بگیرن، ما اینطوری نیستیم ! 

بازم میگیم، از دانش کم کارفرما بهره میگیرن …

کارفرما هزینه میکنه، حقشه خروجیاشو داشته باشه، اتفاقا این وظیفه ماست که مواردی که نمیدونه رو بگیم، نه که سوءاستفاده کنیم، چون هم حلال رو میشناسیم، هم حروم !

از سال ۹۳

منبع : اینم خداروشکر همه پروژه ها !

حالا وقت چیه ؟

ما خیلی دقیق باید به صنف شما نگاه کنیم، طبیعتا جدای دقت تخصص شرط اوله، ما با کمک افراد متخصص نگاه عمیقی به صنف شما میندازیم، البته با دید برندینگ، این تحلیل رو در انتهای پروژه در اختیارتون قرار میدیم. باید بفهمیم سهم ما از بازار چقدره، چه ارزش‌هایی خلق شده و رقبای احتمالی ماچه فعالیتی دارند.

حالا که تحقیقات بازار انجام دادیم …

خب، دیدیم کی چیکار کرده، با یه سری نمودارو عددو این حرفا، به این کار میگن بنچ مارک، میفهمیم کی کجای بازاره دقیقا، پس سعی میکنیم نقاط قوت رو الگو برداریم و حرفه ای ترش کنیم، نقاط ضعف هم که خوراک خودمونه !

هرجا حفره دیدیم سریع بهش واکنش نشون میدیم،

اگر دقت کنید تا الان هم مواردی که مورد تحلیل، بررسی و خلق بود در مقابل رقبا حفره به حساب میومد …

باید هویتی خلق بشه که کلی مفهوم پشتش باشه، از ظاهر گرفته تا باطن، این مفهوم از کلماتمون گرفته تا تجزیه و تحلیل لوگو و همه المان های بصریمون حس بشه، نه صرفا شنیده یا خونده بشه ! در عین حال این رو باید مد نظر بگیریم که برای رقابت حرفه‌ای تو بازار، مفاهیم خیلی مهمن …

ما باید بتونیم راجع به مفهوم برندمون ساعت ها به صورت داستان‌وار صحبت کنیم، این داستانه که به ما قدرت چیدن مهره ها و تارگ دهی رو میده، فقط در این زمانه که میتونیم کمپینی با نرخ برگشت بیشتری ران کنیم، فکر کنم به اندازه کافی بیان نمودیم !

این داستانی که صحبتش شد (!) که کل مفهوم و هدف ها و ارزش ما درش هست … باید بتونیم با یک سری جملات و کلمات شعاری صداش کنیم، که هی مثل پیک بکوبیم تو سر رقبا ! ….

این کلمات در جایگاه‌های مختلف به شکل‌های مختلف استفاده میشن، مثلا اسلوگان یا شعار به عنوان سابتایتل برند معمولا در اشل (زمانی که لوگوآرم و لوگوتایپ با هم نمایان می‌شوند) استفاده میشن …

یا مثلا معمولا کمپین‌ها با انکرتکست‌های نظیر هشتگ و تگ‌لاین معرفی و بازاریابی می‌شوند،

اسلوگان شاید چند کلمه باشه، اما ساعت ها و روزها تلاش، فکر ، تحقیق، و سال‌ها تجربه و حرفه باید پشتش باشه که به میوه برسه . فکر کنیم بدیهی باشه !

تمامی این کلمات و المان‌های بیان شده، در قالب تصویر و رنگ در میاد که خروجیش میشه هویت بصری ما. استایل انتخاب شده وکتوربیس هست. هدف ما اینه که مخاطب هرجایی حتی چند پیکسل از ما دید، یادش بیوفته ما کی هستیم و یا حداقل به یادش بمونه ظاهر مارو. هویت بصری صرفا تصاویر و المان‌های ایستا نیست، هر شکلی که مخاطب از ما میبینه میشه هویت بصری ما، از لوگوموشن گرفته تا پترن ما.

اینقدر باید فکر شده این هویتُ به خورد مخاطب بدیم که با روزها و سال ها تکرار، به ما اعتماد کنه و برامون ارزش خرج کنه …

ما باید به یک جمع بندی کامل از استایل ها برسیم، که این هم بخشی از هویت بصریِ. اینکه سایه ها با چه قاعده ای دیده بشن، و یا حرکت المان ها در موشن با چه افکت هایی باشه، همه و همه بخشی از هویت بصری ما هستن.

مهمترین بخش هویت بصری ما، لوگو تایپ فارسی هست، این آیتم هم مثل باقی آیتم ها، باید با محوریت مفاهیم ساخته شده خلق شود. لوگوتایپ فارسی در اکثر بسترها محوریت اصلی معرفی برند هستش. منظور از لوگوتایپ، شکل نوشتاری اختصاصی نام برند هست.

تو دنیای مجازی، دیگه سند منگوله داری وجود نداره که بشه ۶ دنگ بودنشو اثبات کرد. هدف شما، فعالیت فرامنطقه‌ای هستش که ما رو برای خدمت انتخاب کردین، وجود لوگوتایپ اختصاصی فارسی و انگلیسی میشه گفت مثل سند میمونن، مثل سایت و گواهی‌های مرتبط، سندی هستن برای اثبات ادعای حرفه‌ای بودنمون استفاده میشن.

منظور از لوگوموشن اینترو، ویدیویی است که لوگو در شروع هر نوع فایل ویدیویی ما نمایان میشه. معمولا انتهای این لوگو موشن میرسیم به محتوای اصلی، یعنی به شکلی باید تموم بشه که مخاطب منتظر محتوا باشه …

منظور از وُله، ویدیوهایی هست که دو فوتیج و تکه ویدیوی جداگانه رو به هم وصل میکنه. مثلا اکثرا تو رسانه ملی قبل از پخش آگهی تبلیغاتی و پس از متوقف شدن ویدیوی قبلی، وله ای با هدف دعوت به تماشای تبلیغات پخش می شه. هدف ما ساخت وله هایی است که هر نوع ویدیویی که داریم با اون مکمل باشه و کامل‌تر بشه.

منظور از لوگوموشن اوترو، ویدیویی است که لوگو در پایان هر نوع فایل ویدیویی ما نمایان میشه. پس مخاطب در انتهای این ویدیو متوجه میشه که محتوا به اتمام رسیده، به همین دلیل به نام لوگوموشن اوترو و یا پایانی معروفه.

منظور از لورترد باکسی هست که اطلاعات شخص، مکان، موضوع و … در اون نمایان می‌شه. این باکس در آیتم‌های ویدیوبیس استفاده می‌شه.

لوگوموشن لوپ، سطح جذاب‌تری از واترمارک لوگو تو محتواهای ویدیوبیس هست. هدف، نمایش شکل لوگو تو چند پیکسل هست که ما با خلاقیت و حرکت تکرار شونده اون، مفاهیم بیشتری تو زمان و پیکسل کمتر به مخاطب نمایش داده می شه.

معنی لغوی ترنزیشن، یعنی جابه‌جا کننده. در دنیای تصویر، منظور انتقال تصویر قبل به تصویر بعدِ، که معمولا بین سکانس‌ها استفاده می‌شه. مثلا یکی از المان هایی  که تو لوگو هست رو تو نظر بگیرید که وارد تصویر شده، بزرگ میشه و همزمان با ساختارش کل تصویر رو میگیره، در این حین سکانس قبل، به سکانس بعد منتقل میشه و این المان از تصویر خارج میشه.

هر زمانی که لوگو دیده بشه، اگر خط صدایی دیگه‌ای نباشه، باید لوگوساندی طراحی و اجرا بشه که هدف مفاهیم مارو برسونه.

مثلا شرکت ماد، اولین شرکت ارائه دهنده خدمات توسعه شعب برندای فروشگاهیه که مثلا مجتمع اوپال تهرانُ اوردن بالا و الی آخر. معنی ماد یا بهتره بگیم مفهوم ماد، اولین بودن هست، در عین حال لوگوی این مجموعه با هدف تکرار و ادامه داشتن صحبت کرده، ما لوگو ساندی برای این مجموعه ساختیم که از فواصل سوم موسیقی استفاده شده و با تکرار و همزمان ریتارد شدن نت‌ها، منظور کامل بودن، تنها بودن و پیوسته بودن رو نشون دادیم.

سال ۹۹

منبع : Maadregroup.com

هرجایی راه رفتیم، باید مثل کفش پاشنه بلند صدای تق تقمونو همه بشنون، شکلی که باز یادشون بیاد این صدا برای کی بود، کلی افکت صدایی اختصاصی باید داشته باشیم که تو جای جای محتواهامون استفاده بشن، معمولا به نام پریست اختصاصی صدایی شنیده میشن، این صداها میتونن از مفهوم اصلی الهام بگیرن و خلق بشن.

این وسط هم باید لوگوآرم مجموعه رو یه دستی به روش بکشیم، حالا نکته مهم کجاس ؟ مقیاس پذیری …

آیتم هایی که اصطلاحا مقیاس پذیر هستن، یعنی میشه به صورت نامحدود بزرگ و کوچیکشون کرد، در عین حالی که به هیچ وجه کیفیتشون کم نمیشه.

این نکته‌ایه که هرکسی تو صنفمون توجهی بهش نداره، ولی خب چه کاریه، یه بار داره انجام میشه، بهتره اصولی باشه. ما لوگوآرم سالن سیتی رو با تکنیک رِیشیو و مقیاس پذیری بازسازی میکنیم، که حتی کمپ محیطی هم خواستین اجرا کنید کیفیت کار کم نیاره !

گفتیم یه سری موارد مثل سند میمونه، اینم یکی از فوتای کوزه‌گری ماست. میایم با توجه به هدفمون یک سری ویدیو که اصطلاحا به فوتیج معروفن رو به دلار میخریم، و اونا رو میزاریم بین ویدیوهامون، شکلی که اصلا مخاطب نفهمه، یه جورایی انگار از فعالیت شما حین پروژه، فیلم‌برداری حرفه‌ای انجام دادیم ! این شکلی اصلا کسی نمیرسه به گرد پامون …

اینم یکی از تاکتیکای محتواییه که خوبای صنفمون استفاده می‌کنن !

حین انجام پروژه، کلی راش (تصویر برداشت شده) می‌گیریم، ما ترجیح میدیم آروم آروم مخاطب رو آماده کنیم که به جاش، مفهومامونو جا بدیم تو ذهنشون، اینم چنین داستانی داره ! با تیزرای کامینگ سون میتونیم به این هدف و ذهنیت پایبند باشیم .

به این شکله که مخاطب هرجایی ازتصاویر و بصر و حتی صدا و کلمات مارو ببینه، بشنوه و یا لمس کنه، همش به هم مربوطه و بیشتر اعتماد میکنه، چون بیشتر میبینه … طبیعیه !

گفتیم میخوایم بترکونیم، میخوایم متفاوت باشیم. پیشنهاد ما بلاگر اختصاصیه. کسی که شهرتش رو مدیون مجموعه سالن سیتیه. انگار جلوتر بلاگر میشه عامل فروش ما. یعنی یه جورای افیلییت مارکتینگ انجام میدیم. از خودمون، با خودمون !

الان که یک شخصیتی داریم در پوزیشن بلاگر، میتونیم ساده تر و بی دعدعه تر از چهارچوب های سازمانیمون خارج بشیم. دنیای سوشال مدیا، دنیای حاشیست. دنیای محتوای پوچ و زدره. خب، چرا از این جیله استفاده نکنیم ؟ اونم الان که کسی تو صنفمون این کارو نکرده ؟!

اینطوری دیگه درگیر قواعد سازمانی نیستیم، دستمون بازه که یک شبه ویدیویی منتشر کنیم که بترکونه و وایرال بشه. این روزا خواسته مخاطب تو دنیای مجازی عجیب شده. مخاطی دوست داره “خیانت”، “ثروت” ، “شابعه” و خیلی چیزای عجیب ببینه که تا آخر پای محتوامون وایسته. خب، ما هم که بلاگر داریمو این کارا برامون ایزیه (!).

دنیای مجازی خیلی بزرگ و جذابه. اصلا یکی از جذاب ترین قسمتش فعالیت فرامنطقه ایه. ولی هنوز هیچ چیز فروش حضوری نمیشه. من دوست دارم کاری کنیم که منطقه به منطقه تهران و باقی شهرها و شهرستان های ایران، بشناسنمون. ایونتی رو میبینم که همه رئیس روسای سالنای زیبایی منطقه ایکس شهر ایکس توش جمع شدن. ما در حین پذیرایی و کلی کارای سرگرم کننده، داریم محصولاتمون و در اصل، ارزشهامون رو براشون شرح میدیم. اینجاس که چشم و هم چشمی پیش میاد. من تو صفحه پروژکتور میبینم فلانی فلانقدر میلیون خرید میکنه از مجموعه، منم برای اینکه کم نیارم و جلوی اسمم صفر نباشه و اعتبارم خدشه دار نشه، بی چون و چرا سریعا خرید می کنم. ساده ترین تکنیک فروش، ایجاد حس نیاز و در راستای اون، رقابت.

درسته که مانور اصلی من تو این پروپوزال بحث سوشال مدیا بوده، ولی این باعث نمیشه چیزی از ارزش های وبسایت و دنیای موتورهای جست و جو گر کم بشه. همه این موارد باید با هم انجام بشه. من هرچه قدر هم لید خوبی از سوشال بگیرم، وقتی لندینگ مناسبی تو سایتم ندارم یا یوزرفلوی ضعیفی دارم، در نهایت کاربر از قیف فروشم میریزه بیرون (!) و تبدیل نمیشه به مشتری. باید در راستای فعالیت تو سوشال مدیا، کمپین های تبلیغاتی ادز و ادسنس خوبی هم داشته باشیم.